Tuesday, January 31, 2012

 change must come
تحت ديکتاتوری پرولتاريا، که فقط يک دستگاه گذر است، وسايل توليد همانطور که در ذات آنست، نه به تمام جامعه ، بلکه فقط به پرولتاريا و سازمان دولتی آن تعلق دارد. طبقه کارگر، يعنی اکثريت مردم، تمام وسايل توليد را بطور موقت در انحصار خود ميگيرد. به همين علت در اينجا مناسبات توليدی کمو نيستی کامل موجود نيست در اينجا هنوز جدائی طبقاتی جامعه وجود دارد. هنوز يک طبقه حاکمه، يعنی پرولتاريا، انحصار تمام وسايل توليد توسط اين طبقه جديد، يک قهر دولتی ( قهر پرولتری) که دشمنان خود را سرکوب ميکند، موجود است. اما به همان نسبت که مقاومت سرمايه داران، مالکان، بانکداران، ژنرالها و اسقف های سابق در هم شکسته می شود نظام جامعه ديکتاتوری پرولتاريا نيز بدون هر گونه انقلابی به مرحله کمونيستی وارد ميگردد. ديکتاتوری پرولتاريا نه فقط اسلحه ای برای سرکوبی دشمن، بلکه در عين حال اهرمی است برای دگرگونی اقتصادی. از طريق اين دگرگونی بايد مالکيت اجتماعی جايگزين مالکيت خصوصی وسايل توليد گردد. اين دگرگونی بايد وسايل توليد و ارتباط را از چنگ بورژوازی بيرون بياورد ( سلب مالکيت کردن). اما چه کسی مجبور است و بايد آنرا انجام دهد؟ بديهی است که اين کار يک فرد نيست، اگر اين کار را چند نفر و يا حتی گروههای کوچک انجام دهند در بهترين حالتش يک تقسيم حاصل می شود و در بدترين حالت به چپاولی ساده تغيير ماهيت ميدهد

No comments:

Post a Comment